محمد طاهامحمد طاها، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 18 روز سن داره

◕‿◕قلب مادری◕‿◕

سخنی مادرانه با طاها کوچولوم

1389/12/9 11:02
نویسنده : مامان مریم
509 بازدید
اشتراک گذاری

 

سلام شیطون بلا پسر طلاتصاوير جديد زيباسازی وبلاگ "*.۩۞۩ کل کل دختر و پسر ۩۞۩.*" www.anti-bg-sim.blogfa.com

خوبی گلم

وقتی تو تکان می خوری مادر غرق در شادی می شه .می تونه ساعتها بشینه و فقط حرکاتت را تماشا کنه .

تصاوير جديد زيباسازی "*.۩۞۩ کل کل دختر و پسر ۩۞۩.*" تصاوير جديد زيباسازی "*.۩۞۩ کل کل دختر و پسر ۩۞۩.*"

هیچ کس تا به حال انقدر به مامان نزدیک نبوده تو اینجایی همین جا زیر پوست مامان .

مامان دوستت داره.

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ "*.۩۞۩ کل کل دختر و پسر ۩۞۩.*" www.anti-bg-sim.blogfa.com

 خدایا نی نی را برای مامان سالم  و صالح نگه دار.مامانی جون از تو نزدیک تر به من غیر از خدا هیچ کس نیست .مامان می تونه تو را حس کنه با دست هایش حرکتهای کوچولوتو احساس میکنه.

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ "*.۩۞۩ کل کل دختر و پسر ۩۞۩.*" www.anti-bg-sim.blogfa.comتصاوير جديد زيباسازی وبلاگ "*.۩۞۩ کل کل دختر و پسر ۩۞۩.*" www.anti-bg-sim.blogfa.comتصاوير جديد زيباسازی وبلاگ "*.۩۞۩ کل کل دختر و پسر ۩۞۩.*" www.anti-bg-sim.blogfa.com

مامان ما با هم و در کنار هم هفته 27 را هم پشت سر گذاشتیم باورت می شه؟ ما حدود 27 هفته است که با هم هستیم هر روز هر ساعت و هر ثانیه .با هم نفس کشیدیم همخون شدیم. خوابیدیم .از خواب بیدار شدیم. حتی با هم گاهی غصه خوردیم چقدرنزدیک .

می دونی 27هفته است که دارم یک زندگی را درون خود و با خود حمل می کنم ؟

می دونی چقدر شاد بودم اون لحظه ای که فهمیدم خدا تو را بهم داده .اون لحظه ای که صدای قلبت را شنیدم .

می دونی لحظه ایکه تو را در آغوش بگیرم چه احساسی دارم .

 تو همه وجود من نه تو بخشی از وجود منی که ساعتها و ساعتها با من بودی همین الان داری به بدن مامان ضربه می زنی تو مثل پر زدن پرنده ها زیر دلم پر می زنی داری توی دل مامان شنا می کنی درست احساس می کنم که مثل موج دریا بالا و پائین می روی و من مست و سرشار از این حرکاتت دارم قربان صدقه تو می روم .

زنبورکها

شبها نمی خوابم شاید روزها هم قلنبه شدن تو برایم ایجاد درد بکنه اما مامان آنقدر از حرکت و صدای قلبت خوشحال است که هیچ چیز اون را از پا در نمی آورد حتی شب نخوابیدن ها .

حس مادر شدن چیز جالبی است که نمی شه توصیفش کرد .

گاهگاهی سکسکه می کنی و شکم مامان از جا می پره .چه حس خوشایندی داره باردار بودن .با تو بودن و حامل فرشته پاکی مثل پسرم بودن .

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

از خدا می خواهم سلامت باشی یک دنیا حرف برایت دارم که باهم بزنیم یک دنیا عشق دارم که نثارت کنم و یک دنیا حس خوب مادری که به پایت بریزم .

حالا تو در این هفته حدود 900 گرم وزن داری .توبهار به دنیا می آیی فصلی که مامان خیلی دوست داره. فصل زیبا و دل انگیزی است. تو مثل خود بهار زلال و پاکی و زیبا.مامان قربان اون قدم بهاریت بشه .

حالا یک بهانه برای زیبا و زیبا تر شدن بهار دارم .

مامانی ما با هم حدود 70 درصد راه را طی کردیم. گاهی سخت گاهی پر از استرس و ترس و گاهی هم پر از شعف و شادی .

یک حس عجیب دارم .خیلی عجیب دارم به اومدن تو نزدیک می شوم . دارم روزها و لحظه هایی را که به کندی می گذره را می شمارم اما با اینحال حس عجیبی دارم  خدایا!!!

نمی دونم چه حسی است اصلا نمی دونم خوب است یا بد .خدایا مادر بودن چه حس غریبی است .گاهی نمی دونم می توانم با تو صمیمی باشم و دوست .مثل یک مادر خوب .احساساتت را درک کنم و بتوانم تفاوت آدمهای نسل تو را با خودم تشخیص بدهم .

نمی دونم برای اولین بار کی می توانم ببینمت .برای اولین بار که ببینمت چه کار می کنم شوق اون لحظه ها داره کلافه ام می کنه .

شیطون بلای مامان :دوستت دارم این تنها حسی است که ازش اطمینان دارم و می دونم که واقعیت است واقعیتی که رد خور نداره و غیر قابل انکار است ..

ولی بازهم می گویم این انتظار داره کلافه ام می کنه  . هرگز یادم نمی ره که چه روزهای پر از دلهره و اظطرابی را گذراندم .هرگز یادم نمی ره .

انگار این هم از شیرینی های مادر شدن است .

گاهی دلم می خواهد زار زار گریه کنم .نمی دونم بازهم تغییرات هورمونی است یا نه ؟

مامانی جون یادت باشه که همیشه ی همیشه ی همیشه مهربون باشی تا دوست داشتنی ترین بشی . و سعی کن که اول دوست داشتن رو یاد بگیری و بعد عاشق شدن . و یادت باشه که مامان بدجوری عاشقته تصاوير جديد زيباسازی "*.۩۞۩ کل کل دختر و پسر ۩۞۩.*"
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)