زمان
زمان،مثل ماهي از ميان دستان من و تو مي لغزد و مي گريزد.روز دوشنبه ساعت ده و سی پنج دقيقه بیست وشش اردیبهشت ٩٠ به دنيا آمدي و چشم و دلم را روشن كردي .حالا پيش چشم هايم لحظه به لحظه و روز به روز مي بالي و به فرداهاي ناديده و ناشناخته مي رسي.مثل گيراترين شراب جهاني.هر وقت خسته و دلگير مي شوم ،كمي در بغل گرفتنت ،و بوسيدنت جان دوباره به من مي دهد و سرمست مي شوم براي اينكه برخيزم و زندگي را از سر بگيرم.با تو زندگي نمي كنم. زندگي را مي نوشم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی