تولد مامانی
گل قشنگم دیروز روز تولد مامان بود
اما اینبار تولد من با تمام سالهای پیش فرق میکرد یه فرق خیلی مهم و اساسی.
امسال کسی توی تولد من حضور داشت که نیمی از وجود خودم بود و من یکی از زیبا ترین احساساتم رو تجربه کردم.
آره همه ی زندگی من
حضور تو توی جشن تولد من به همه چیز یه رنگ و بوی خاص دیگه ای داده بود احساسی که هیچ جوری نمیتونم توصیفش کنم.
خلاصه اینکه ستاره ی من
دیروز یکی از بهترین روزای عمر من بود حس میکنم نیروی بیشتری گرفتم واسه مراقبت و بزرگ کردنت گل زیبا
آرزو میکنم که زودتر روز تولد یک سالگی خودت برسه تا حسابی واست سنگ تموم بزارم و خودتم حسابی شیطونی کنی.
عاشقتم دنیای من
تولد امسالم فرق میکرد
مادر شده ام ھمین
وھمین یعنی ھمه چیز
یعنی حسی قوی...شوری عجیب....برای موجودی از جنس خودت
و ھمین یعنی با تمام وجود بوسه ی قدردانی بر دستان مھربان مادرم..
ممنون برای ھمه چیز مادر...
چرا کلمات گم شدند؟!!چرا فقط احساس حاکم است؟؟بیاید میخواھم بگویم میدانم...درک میکنم...میفھممت مادر
فدای تو که ھنوز ھم مادرانه ھایت ادامه دارد...
امروز صبح ...کودکم کرد...تو را خواستم با بی منطقی...با منطق کودکانه...
اما
صدای نفسھای...طاها...پسر دلبندم...دوباره بزرگم کرد...
مادر شدم
طاها یگانه ی کوچکم
ارامم
چون تو ھستی...من در تو خلاصه شده ام...در لبخندت در نگاھت در وجودت...نفسم به نفست بند است..
وجودم طالب وجودت است
ارامشت ارامش من است
و پیام زیبای امام جعفر صادق از زبان طاها
خداوندا زیباترین لحظه ھا را نصیب مادرم کن ، که زیباترین لحظه ھایش را به خاطر من از دست داده است
تقدیم به تمام مادرھا
طاها گلی تو زیباترین لحظه ھای عمرم را برایم خلق کردی
ممنون پسر بھارم
خدایا شکرت برای همه چیز...در کنار تو آرامترینم پروردگار خوبیها