محمد طاهامحمد طاها، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 20 روز سن داره

◕‿◕قلب مادری◕‿◕

برای بابایی بهتر از جونم

روز میلاد مقدس ترین ، نجیب ترین ، با تقوا ترین ، با گذشت ترین ، نورانی ترین ،وفادارترین شیر مرد عالم هستی به تک تک شما مردان که شباهتی به آن نور الهی ندارید چه ارتباطی دارد که هدیه هم می خواهید؟! بابایی روزت مبارک! بابا محمد علی جونم ھرچند که کوچکم اما به اندازه دنیای بزرگم دوستت دارم همسر خوبم خوشحالم که امسال حس زیبا و شیرین پدر بودن را تجربه میکنی بهترین همسر و بهترین بابای دنیایی روز مرد تکرار هر روز منه که بهت میگم دوستت دارم. طاها کوچولوی خوشگلم روز شما ھم مبارک مرد مامان آخه شما ھم دیگه واسه خودت مردی شدی پسرم خیلی خیلی دوست دارم ھمه ی زندگیم   ...
3 شهريور 1390

برای باباجون...

  سلام نفس مامانی  دلم میخواست دوباره واسه باباجونتم یه مطلب بنویسم   آخه دوست دارم بدونه توی وبلاگ گل پسرش واسه بابای گلش ھم مینویسم   ولی فکر کردم ھر چی بخوام بنویسم خیلی کلیشه ای میشه   به خاطر ھمین ھیچ چیزی زیباتر از این جمله پیدا نکردم که واسش بزارم دوستت دارم تا بی نهایت ...
3 شهريور 1390

محمد طاها و عروسکهاش

مثل گل صد برگ شکوفا شده ای   چون ماه چھارده شکوفا شده ای   در آینه ی نگاه من چشم بدوز   تا دریابی چقدر زیبا شده ایی   زندگی یعنی ھمین لبخند تو   عشق یعنی یک نفر مانند تو   مرحبا بر عشق تفسیرش تویی   آفرین بر آسمان ماھش تویی     مامان قربونه اون لم دادن و خندیدنت بره پسره گلم. پسره گلم این ٣ تا عکساتو دقیقآ وقتی که ٢ ماهو ٢٥ روز و ٦ ساعتت بود ازت گرفتم.که برات یادگاری بمونه. ...
3 شهريور 1390

به پاس محبت ھای ھمسر عزیزم محمد علی:

  متشکرم برای تمام وقت ھایی که منو شاد کردی برای تمام وقت ھایی که منو خنداندی برای تمام وقت ھایی که به من اعتماد کردی برای تمام وقت ھایی که منو تحسین کردی برای تمام وقت ھایی که با لبخند قشنگت،خستگی رو از تن من گرفتی برای ھمه ی وقت ھایی که دلتنگم بودی برای ھمه ی وقت ھایی که به تو احتیاج داشتم و در کنار من بودی برای تمام وقت ھایی که با ھم به تفریح و گردش رفتیم برای تمام وقت ھایی که جلوی دیگران احترام من رو چند برابر داشتی برای تمام وقت ھایی که من مریض بودم و تو با عشق بالای سرم نشستی برای تمام وقت ھایی که با من شریک شدی برای تمام وقت ھایی که به حرفھام گوش دادی برای تمام وقت ھایی که عصبانیتم رو تحمل کردی برای ...
3 شهريور 1390

يا علي

خدايا امشب زيباترين سرنوشت را براي عزيزي که اين نوشته را ميخواند مقدر کن خدايا بهترين روزگاران را برايش رقم بزن واو را در تماني لحظات در ياب مبادا خسته بيمار افتاده ويا غمگين شود دلش را سرشار از شادي کن و آنچه را که به بهترين بندگانت عطا ميکني به او نيز عطا کن   "و تو چه می دانی که شب قدر چیست؟ شب قدر از هزار ماه بهتر است." سوره ی قدر   بر سر در بهشت خدا حک شده، بختش بلند هر كه گرفتار حيدر است ... تو این شب عزیز برای همه اون هایی که ازمون التماس دعا خواستن دعا میکنیم هرچند بنده کوچک و  بنده بی لیاقت خدا هستم پس از خدا می خوام همه دعا هامون رو مستجاب کنه.   ...
1 شهريور 1390

اولین قدر

دیشب اولین شب قدری بود که پسرکم درک میکرد...تمام شب بیداربود و تکون میخورد.یادم افتاد که پارسال شب قدر چقدر دعا کردم که امسال مادر شده باشم خدای مهربونم ممنونم که صدامو شنیدی...که همیشه میشنوی...که هیچوقت نگفتم داده ها و نداده هات رو شکر چون هرچی خواستم همیشه بهم دادی... خدایا انتظار خیلی سخته...تورو به حق این ایام عزیز هیچ پدر و مادری رو چشم انتظار فرشته کوچولوشون نذار...همونطور که مارو نذاشتی...   ...
29 مرداد 1390

مادر بودن...

  این جمله رو جایی خوندم و لذت بردم حقیقته که مادر بودن                                 تا ابد نگران بودن است دنیای مادرانه چه سقفی دارد... اصلا سقف ندارد،فقط اسمان است و بس....! راست میگن تا مادر نشی قدر مادرت رو نمیدونی پسرم...گل بهاری من باور دارم خدای مهربان تو رو بخاطر عظمت و بزرگی و بخشش به ما هدیه کرد... دوستت دارم مامان     ...
29 مرداد 1390

نصیحت مادرانه

طاها جونم سلام امروز میخوام یکمی درد دل کنم و یه کوچولو هم وصیت جوجه کوچولوی من : ازت میخوام که توی راه پر پیچ و خم زندگی صبور باشی اما به اندازه،طوریکه دیگران از این صبوری و وقار تو سوء استفاده نکنن میخوام بهت بگم که از حق خودت (اگه به حق بود) همیشه و در همه حال دفاع کنی،البته با رعایت ادب ونزاکت،یادت باشه که حق گرفتنیه نه دادنی..... مامان جون: توی زندگی فراز و نشیبهای زیادی وجود داره که گاهی وقتها آدمی رو خسته میکنه اما  تو گل من باید مقاوم باشی و سعی کنی زانوهات خم نشه عروسک من: توی این راه گرگهای زیادی توی لباس بره در کمینتن مراقب باش گول ظاهرشون  و ...
28 مرداد 1390

سری کامل لباس های محمد طاها

این لباست مال کربلای معلاست پدر بزرگت از اونجا برات آورده.سیسیمونی اینم اندوخته های قدیمی مادر بزرگته.سیسیمونی اینم حاجی زهرا دوست مادر بزرگت وقتی به دنیا اومده بودی اومد بهت سر بزنه برات آورد. اینم پسر خاله حامد با یه سکه پارسیان برات آورده . اما به نظر من اشتباهی آورده چون لباسه دخترونس. بازم اندوخته های مادر بزرگ.سیسیمونی قبلآ هم برات گفتم این بلوز شلوار و بابایی وقتی تو تویه شکم مادری بودی و رفتیم اولین سونوگرافی سه بعدی برات خرید.. سیسیمونی این بلوز قشنگم بابایی برات از تهران آورده. من که خیلی ازش خوشم اومد دستش درد نکنه خیلی شیکه و بهتم میاد. سیسیمونی اینو دیدی؟ مادری خیلی ...
24 مرداد 1390