محمد طاهامحمد طاها، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 19 روز سن داره

◕‿◕قلب مادری◕‿◕

خدا

خدا مال همه است . مال من ، مال شما ، مال یکایک ما و شما . خدا نمایندگی انحصاری ندارد . خدا به تعداد آدم ها در زمین شعبه دارد . خدا تنها امکانی است که هیچ کس نمی تواند از من و شما بگیرد . خدا تنها دارایی است که فقیران بیشتر از ثروت اندوزان دارند . خدا تنها ذخیره ای است که هیچ حکومتی نمی تواند مردم را از آن محروم کند یا توزیع آن را دراختیار خود بگیرد یا کوپنی و جیره بندی اش کند . خدا تنها قدرتی است که مظلومان بیش از ستمگران دارند . خدا تنها رفیقی است که در هیچ شرایطی رفیقش را تنها نمی گذارد و به او خیانت نمی کند . خدا تنها پناهگاهی است که امنیتش هیچ گاه به مخاطره نمی افتد و حفاظ و حصارش خلل نمی پذیرد . خدا تنها روزنه ی امی...
18 مرداد 1390

ماه مبارک رمضان

پسرم برکت زندگی سال پیش ماه رمضان بزرگترین آرزو داشتن تو .... چقدر خدا مهربونه طاهای عزیزم........ پسر رمضانی من امسال تو در آغوشم هستی من شکر گزار خالقم و لبخند آرامش بر لبانم جاریست . ان شا الله خدای مهربون به حق این ماه عزیز همه کسانی رو که آرزوی مادر شدن دارن این موهبت الهی رو نصیبشون کنه . آمین طاها جون هیچ میدونی امروز اولین روز از اولین میهمانی خداست که تو درک میکنی.شاید خیلی بهتر از ما ... تو هستی و مثل همه ما میدونی که الان سفره ای پهن شده به وسعت همه درک تمام بشریت... و ما همه چشم به دستای مهربون صاحبخونه داریم که بهترین ها رو جلوی مابگذاره... پسرک معصوم من! دعا کن برای همه ما،برای همه اونایی که م...
18 مرداد 1390

هفت روز گذشت

٣١ اردیبهشت هفتت بود خونمون طبق معمول شلوغ بود مراسممون تو تالار تخت جمشید بود عکس کارت دعوتتو برات میزارم که ببینی. ...
18 مرداد 1390

عکسهای طاها کوچولو سری اول

   طاهایی مامان میخواد بره مهمونی.   این عکسو باباییت موقعی که میخواستیم بریم مهمونی ازت گرفته تو هم خواب بودی.   وایییییی این دیگه چی بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟   من میخواستم برم مهمونی تو هم حاضر شده بودی با بابایی بری خونه مادر بزرگت اونم ساکته.   طاهایه پهلوان من.     خواب و رویای شیرین طاها کوچولوی ما.     این عکسم مادری ازت گرفته. یکی از اون عکسهاییه که بابایی خیلی دوستش داره. اینجا هم رفتی بغل مادری. اینجا هم تو خوابی. مامانی قربونه اون خوابیدنش بره. نگاه انگشت خوردنشو. اینجا هم بغض کرده طاهای ...
15 مرداد 1390

به دنبال خدا نگرد

  به دنبال خدا نگرد،                               خدا در بیابانهای خالی از انسانها نیست   خدا در جاده های تنهای بی انتها نیست     خدا آنجاست در جمع عزیزترین هایت   خدا در دستیست که به یاری میگیری در قلبیست که شاد میکنی در لبخندیست که بر لب مینشانی   خدا در بتکده و مسجد نیست در عطر خوش نان است در جشن و سروری است که به پا میکنی   خدا سر انجام از من و تو خواهد پرسید      ...
11 مرداد 1390

لالایی طاها کوچولو

ل الالالاگل پونه بابات رفته در خونه لالالالاگل خشخاش بابات رفته خدا همراش لالالالاگل فندق مامان رفته سرصندق لالالالاگل زیره چراخوابت نمی گیره بخواب ای طاهای نازم مامان قربون تو میره لالالالا که لالاتم اسیرقدو بالاتم لالالالاگل زردم به قربون تو می گردم لالالاگل سوسن سرت خم کن لبت بوسم لالالالاحبیب من به دردی و طبیب من   خداوندا تو پیرش کن لالالالاگل پونه بابات رفته درخونه لالالالاگلم باشی همیشه دربرم باشی لالالالاگل آلو درخت سیب وزردآلو لالالاگلی دارم به گاه چون بلبلی دارم لالالالاگلم لالا بخواب ای بلبلم لالا لالالالاگل لاله دوست داریم منو بابا لالالالاگل ...
11 مرداد 1390

لیاقت مادر بودن

  خدا را هزاران بار شکر میگویم که دامنم از وجود گلی زیبا سبز است وخداوند من را لایق نام مادر دانسته پسرم با امید تو مادر بودن را فهمیدم .   ...
11 مرداد 1390